الموضوع: سلسله بیانات پیرامون چگونگی تکثیر بنی آدم

3

بیان حق کلمه «بث» و مترادف‌های آن را در قرآن عظیم به شما بشارت می‌دهم...

- 3 -
الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ
19 - ذو القعدة - 1429 ه
18 - 11- 2008 م

28-آبان 1387ه.ش.
12:23 صبح

(بحسب التّقويم الرّسميّ لأم القُرى)

بیان حق کلمه «بث» و مترادف‌های آن را در قرآن عظیم به شما بشارت می‌دهم.




نوشته ( الباحث المستشار ) درتاريخ / 11-17-2008, 08:49 AM
برادر ناصر يماني شاه‌کار منحصر به فرد. برادر والله تنها آرزویم این بود که کلمه ( بث ) را برای من معنی کنی آیا لطف کرده و به من جواب می‌دهی معنی ( بث منهما رجالاً كثيراً ونساءا ) چیست؟ خدا می‌داند من اجتهاد نمی‌کنم ولی روی کلام خدا با سنت المصطفى عليه الصلاة والسلام و سنت أنبياء الله أجمعين تدبر می‌کنم.تدبر وتفكر در خلقت و آیات الهی. روی آن نکته از فتوا تأکید و استناد نکن من آن را در بسیاری از بیاناتت خوانده‌ام. تنها چیزی که می‌خواهم این است که آیات خدا آن گونه که خدا می‌خواهد تأویل گردد. این که گفتی خداوند جنس سومی را نیافریده؛ این فتوای توست نه من .تمام سؤال من در مورد کلمه ( بث ) است. خواهش می‌کنم با آن چه که خدا برای شما گشوده و بیان کرده به آن بنگرید.وصلى الله وسلم على سيدنا محمد وعلى آله الطيبين وصحبه الأكرمين والحمد لله رب العالمين.



بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين وبعد.

برادر «المستشار» وقتی در قرآن عظیم معنی کلمه‌ای را نمی‌فهمی برتوست که در جاهای دیگر قرآن عظیم به دنبال آن بگردی و این جستجو باید فراگیر باشد و اگر کلمه در موضع دیگری پیدا شد، این قیاسی برای استنباط نیست؛ بلکه برای فهم معنی کلمه‌ای است که معنای آن را نمی‌دانی. برای مثال این فرموده خداوند تعالی را می‌آوریم:
{وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا (18) وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا (19)} صدق الله العظيم [ الجن ].
و بیان حق این آیه چنین است که زمانی که محمد رسول الله با کفر نسبت به بت‌هایی که داخل بیت العتیق گذاشته شده بود برخاست و خداوند را به یگانگی خواند، کفار قریش وقتی دیدند محمد -رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم- نسبت به عبادت بت‌ها کافر است و در مسجد الحرام، خداوند یکتا را می‌خواند؛ خشمگین شدند و کافران قریش حاضر در آنجا نزدیک بود همگی جمع شده و او را از عبادت خداوند یکتا نهی کنند و بگویند او به‌جای خدایان به یک خدای قائل است! نکته مهم این است که می‌فهمیم معنی {كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا} چیست. یعنی نزدیک بود همگی علیه او وارد عمل شوند، برای ما روشن شد مقصود حق از لِبَدًا «همگی» است.آنچه که می‌ماند این است که برای معنی حقی که برای کلمه {لِبَدًا}آوردیم یعنی «همگی» از قرآن برهان قاطعی بیاوریم. پس داستان کافرانی را می‌آوریم که تمام اموالشان را بر ضد خدا و رسولش انفاق کردند ولی شکست خورده و آنچه که برایشان ماند تنها حسرت در نزد پروردگار بود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ} صدق الله العظيم [الأنفال:36].
برای مثال ولیدبن المغیره که تمام مال خود را داد تا مردم را از راه خدا باز دارد. او همه مال خود را در این راه انفاق کرد ولی بعد از آن شکست خورد و کشته شد و تمام اموالی که انفاق کرده بود حسرتی شد در پیشگاه پروردگار. خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ ‎(5)‏ يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُّبَدًا ‎(6)‏ } صدق الله العظيم [البلد].
به این معنی که تمام مال خود را برای تجهیز سپاهی انبوه بر ضد خدا و رسولش، تباه کرد و تصور می‌کرد هیچ‌کس بر او غلبه نخواهد کرد. اما شکست خورد و مالی که برای باز داشتن راه حق صرف کرده بود عامل حسرت او در نزد پروردگارش گردید.
از خلال این بحث معنی حق کلمه «لبَداً» را که دو بار در قرآن آمده است، دریافتیم. یک بار در این فرموده خداند تعالی: {يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالاً لُّبَداً} یعنی تمام مالش را برای تجهیز سپاهی بر ضد خدا و اولیایش انفاق کرد و وقتی خداوند او را شکست داد، مالش حسرتی شد در پیشگاه پروردگارش و خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ} صدق الله العظيم [الأنفال:36].
كلمه «لبَداً» در جای دیگری از قرآن عظیم هم آمده است:
{وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا (18) وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا (19)} صدق الله العظيم [ الجن ].
و این‌گونه به این نتیجه روشن و قطعی رسیدیم که معنی فرموده خداوند تعالی: {يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالاً لُّبَداً} یعنی تمام مالش را تباه کرد. همین معنی را هم در این فرموده خداوند تعالی می‌یابیم:
{وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا (19)} صدق الله العظيم [ الجن ].
یعنی نزدیک بود همه علیه او جمع شوند. حال به سراغ بحثی فراگیر در مورد کلمه «بث» در قرآن عظیم می‌آییم که در جاهای مختلفی آمده است. از جمله این فرموده خداوند تعالی:
{ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎(86)‏} صدق الله العظيم [يوسف].
یعنی کلامی که از زبان او درباره مصیبتی که گرفتارش شده خارج می‌شود، تنها خطاب به پروردگارش است و بس و اینکه او از رحمت خداوند مأیوس نیست، باشد که خداوند یوسف و برادرش را به او بازگرداند. او از رحمت خداوند مأیوس نیست و چنین یأسی تنها کار ظالمان است. در اینجا معنی کلمه «بث» را آموختیم که به معنی خارج شدن و بیرون آوردن است. همانا که مقصود یعقوب این بود: کلامی که از دهان یعقوب خارج شده و گوش آن را می‌شنود، هذیان نیست و او از روی گمراهی قدیمی سخن نمی‌گوید. بلکه این کلام از دهانش خطاب به پروردگارش که می‌شنود و می‌بیند و از حال او آگاه است؛ بیرون می‌آید . یعقوب امید به رحمت خداوند دارد تا یوسف و برادرش را باز آورد و از رحمت خدا مأیوس نیست. کلمه «بث» در این فرموده خداوند تعالی واضح و به معنی خارج کردن و بیرون آوردن است:
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ ربّكم الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاء} [النساء:1].
یعنی از خدایتان پروا کنید، همان پروردگاری که شما را از یک تن آفرید که همان آدم بود و از او همسرش را آفرید و از آن دو تعداد زیادی از زنان و مردان را به وجود آورد. پس برایمان روشن شد که معنی «بث» خارج شدن و منتشر شدن است خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَاللَّهُ أَخْرَ‌جَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ} صدق الله العظيم [النحل:78].
و برایمان روشن شد که معنی کلمه «بث» بی شک و تردید خارج شدن و بیرون آوردن است و مقصود خداوند از {وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاء} این است که از آن دو، ذریه آنها که تعداد زیادی مرد و زن بودند خارج شدند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ‎(4)} [القارعة].
و در اینجا هم کلمه «بث» مترادف انتشار و پراکنده شدن است. در این فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ‎(4)} [القارعة].
مقصود این است که از شدت کثرت مانند ملخ‌ها پراکنده هستند.
خداوند تعالی می‌فرماید:

{يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ} صدق الله العظيم [القمر:7]
و این فتوای حق ما درمورد معنی کلمه «بث» و مترادف‌های آن یعنی «بث و نشر و أخرج» است. ما برایت دو آیه آوردیم که برای نشان دادن کثرت مردم در روز رستاخیز به شدت واضح هستند و آنها را به ملخ‌های پراکنده تشبیه کرده است. این دو آیه این فرموده‌های خداوند تعالی هستند:
{يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ‎(4)} [القارعة].
{يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ} صدق الله العظيم [القمر:7]
به یقین دانستیم معنی کلمه «بث» نشر است؛ سپس از درستی معنی حق و روشن کلمه «المبثوث» یعنی «منتشر» مطمئن شدیم. از مترادفات «بث» کلمه «النثر» است یعنی پخش و پراکنده و خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا} صدق الله العظيم [الإنسان:19].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انتَثَرَتْ ‎(2)‏ } صدق الله العظيم [الإنفطار]،
یعنی در فضا منتشر و پراکنده شدند. یعنی اجرام آسمانی به صورت یک مجموعه واحد بودند و بعد از انفجار پراکنده و در فضا منتشر شدند. لذا معنی آن «انتشرت» یعنی پراکنده شدن [مبثوثة] در فضاست. پس معنی «المبثوث» هم یعنی منتشر [المنشور] و پراکنده و «بث» یعنی نشر.
و بعد از بررسی کلی و فراگیر درمورد کلمه «بث» که در کلام خداوند تعالی آمده است به اینجا می‌رسیم: {وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاء} یعنی از آن دو، مردان و زنان زیادی خارج شدند. {وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاء} یعنی از آن دو، مردان و زنان زیادی منتشر شدند. {وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاء} یعنی از آن دو، مردان و زنان زیادی پراکنده شدند. ممکن است برادر المستشار گمان کند در ابتدای کار بارداری به این صورت بوده که برادر به خواهرش بگوید باردار شو و بارداری صورت گیرد ولی این ادعا نیاز به برهان قاطع و روشن و واضح از قرآن دارد تا کسی که با تو با دلیل و برهان مباحثه می‌کند، قانع شده و پیرو تو شود و یا با علمی که از دانش تو هدایت کننده‌تر است، تو را قانع کند و تو پیرو او شوی. تمام آنچه که ما آوردیم تنها برای یک کلمه واحد قرآن است یعنی کلمه «بث» و همانا که عالم،«المبثوث» ذریه آدم و حواست [عالم حاصل انتشار ذریه آدم و حواست].
مهدی منتظر ناصر محمد یمانی
از علم نحو تقریبا چیزی نمی‌داند، ولی شایسته نیست در معنی لغوی اشتباه کنم چون من خود را ملزم می‌دانم از خود قرآن برهان قاطع داشته باشم. برای همین است که بیانات حق من از قرآن عاری از خطای لغوی در امر معانی کلمات قرآنی است؛ اما ممکن است درآن خطای املایی دیده شود. این هم برهان ناصر محمد یمانی است که نشان می‌دهد او بیان حق قرآن را با وحی تفهیمی از «الرحمن والرحیم» دریافت کرده و خداوند مرا به سوی برهانی از همین قرآن راهنمائی می‌کند. این عجیب است چون من قرآن را حفظ نیستم و چقدر در پیام‌رسان‌ها از من سؤال می‌شود که آیا قرآن را از حفظ می‌دانم؟ جواب من به آنها این است که: من معنا و بیان قرآن را از حفظ دارم و وقتی به بعضی از آنها می‌گویم «له الحمد» تصور می‌کنند مقصودم این است که «آن را از حفظ می‌دانم».
ممکن است یکی ازشما بگوید:‌«چرا نمی‌گویی خیر قرآن را از حفظ نمی‌دانم»؟ در پاسخ می‌گویم در این صورت افراد جاهل همان جا رو گردانده و می‌روند و سپس می‌گویند: «چطور می‌گویی مهدی منتظری ولی قرآن را از حفظ نمی‌دانی!». در پاسخ این افراد، دوباره تکرار کرده و می‌گویم: حفظ نبودن قرآن معجزه بزرگ خداوند است. چون چطور ممکن است با اینکه ناصر محمد یمانی قرآن را از حفظ نمی‌داند؛چه کسی به او می‌آموزد تا قادر باشد برهان و دلایل مربوطه را از همین قرآن و از مواضع پراکنده و از اینجا و آنجای قرآن جمع کرده و برایتان استنباط کند؟

داستانی را در مورد یکی از دوستانم با نام «بدر محمد» برایتان بازگو خواهم کرد که نزد من بسیار عزیز است. او در مورد بیان این آیه از من سؤال کرد:
‏‏{ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ‎(96)‏ ‏} صدق الله العظيم [الصافات]،
به او گفتم آیا این آیه از قرآن است و خداوند تعالی فرموده است: ‏‏{وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ‏}؟ و به پروردگار عالمیان قسم می‌خورم نمی‌دانستم این آیه قرآنی است. ولی اگر همان‌طور که می‌گویی به حق آیه از قرآن است، به یقین مقصود خداوند بت‌هایی است که به جای خداوند عبادت میشوند و خود آفریده خداوند هستند فرقی ندارد که از خرما باشد یا از طلا، آهن، سنگ و یا مس؛ همه این مواد آفریده خدا هستند. این بیان با وحی تفهیمی از پروردگار عالمیان به قلب من رسید. ولی از کجا می‌توانم بدانم این الهام از «الرحمن» است نه از جانب شیطان. پس باید مطمئن شوم این آیه از قرآن است و اگر در قرآن بود، برادر بدر، مطمئن باش تأویل آن همین است و بی‌تردید مقصود خداوند این است که این پروردگار است که هم آنها را آفریده و هم آنچه که آنها می‌سازند، یعنی بت‌هایی که آنها می‌سازند چه از خرما باشد یا طلا، آهن ، مس، سنگ یا نقره ؛ همه این مواد آفریده خداوند هستند. تمام اینها آفریده خداست، پس چگونه خالقی که آنها و مصنوعات آنها را آفریده رها کرده و مخلوق را به عنوان بت می‌پرستند؟ بدر به من گفت: از کجا می‌دانی بیان آیه این است. در این آیه ذکری از عبادت نیامده‌است، بلکه خداوند تعالی می‌فرماید: ‏‏{وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ‏} و نگفته است: «و آنچه که عبادت می‌کنید»؟ در جواب او گفتم: اگر این آیه ‏‏{وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ‏} در قرآن باشد، یقین داشته باش بیان حق آن، همین است که خداوند و پروردگار عالمیان آن را به من الهام نموده است.
ما در خانه ی
کی از دوستان بدر بودیم ولی دوست بدر آنجا نبود. کتاب قرآن هم در دسترس ما نبود. بدر بلند شد و با شخصی که قرآن را از حفظ می‌دانست تماس گرفت و به او گفت آیه‌ای که در آن خداوند تعالی فرموده است: ‏‏{وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ‏} صدق الله العظيم و هم چنین آیه قبل و بعد آن را برایمان قرائت کند:
{فَرَاغَ إِلَىٰ آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ‎(91)‏ مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ ‎(92)‏ فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ ‎(93)‏ فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ‎(94)‏ قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ‎(95)‏ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ‎(96)‏ قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ ‎(97)‏ فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ ‎(98)‏ } صدق الله العظيم [ الصافات ]
اینجا بود که دوست من بدر متحیر شد که چطور من تأویل آن را با دقت کامل و بدون خطا می‌دانم. به او گفتم به خداوندی که انسان را از خاک خلق نموده و قرآن را نازل کرده و ابرها را روان می‌سازد و احزاب را به هزیمت کشاند، من از وجود این آیه در قرآن عظیم خبر نداشتم: {وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم. دوستم بدر گفت: «من هم نمی‌دانستم این آیه در کجای قرآن آمده است و آیه قبل و بعد آن را هم نمی‌دانستم چیست. فقط اطمینان داشتم این آیه از قرآن است و قبلاً آن را خوانده‌ام و در نمازی که با صدای بلند خوانده می‌شود آن را شنیده و حفظ کرده بودم {وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم و خواستم بپرسم چگونه خداوند عمل انسان را می‌آفریند. تا اینکه تو بیان حق آن را برایم عنوان کردی با اینکه وجود این آیه در قرآن را نپذیرفتی تا اینکه به نام پروردگارم قسم خوردم که این آیه از قرآن است. تو چند دقیقه‌ای فکر کردی و سپس گفتی اگر این آیه در قرآن موجود باشد؛ بیان آن چنین و چنان است و برایم روشن شد بیان تو حق است و این حاصل تدبر تو در قرآن نبود بلکه الهام مستقیم «الرحمن الرحیم» است».
من از ا
و حرف‌هایی شنیدم که به من شرح صدر داد و امیدوارم خداوند او را پایدار نگه دارد. به خدا قسم می‌خورم با آنآکه من تنها جزیی کوچک از قرآن و از سوره‌های کوتاه و هم چنین تعداد کمی از ایات از اینجا و آنجا را از حفظ دارم ولی فکرم بسیار مشغول آن است و اگر آیه‌ای را خوانده و یا در نماز بشنوم و ندانم از کجای قرآن است؛ درمورد آن فکر می‌کنم و می‌گویم: پروردگارا؛ مقصود تو از این کلام چیست و می‌خواهم آن را بفهمم. پس فکر می‌کنم و گاهی این تفکر به طول می‌انجامد و ناگهان تأویل آن از همین قرآن برایم آشکار شده و به صورت روشن و واضح در پیش رویم قرار می‌گیرد. سپس در قرآن به دنبال برهانی برای آن بیان می‌گردم تا اطمینان پیدا کنم این الهام از نزد «الرحمن» است نه اینکه از جانب شیطان و وسوسه‌های او. پس اگر آیه‌ای به خاطرم آمد و بیان آن را خواستم، به خوبی فکر می‌کنم تا این که برهان آن در قرآن به خاطرم می‌آید؛ فقط نمی‌دانم این برهان در کدام سوره است. این چه کسی است که برهان را از اینجا و آنجای قرآن به من الهام می‌کند؟ این وحی تفهیمی از «الرحمن» است نه وسوسهٰ شیطان رجیم. و برای آن‌که بدانم این وسوسه شیطان رجیم نیست که برهان علمی را از جایِ جای قرآن به من الهام می‌کند، دلیل را از خود همین قرآن برایتان می‌آورم. من خیلی وقت‌ها از سؤال حق‌جویان در باره اینکه: «آیا قرآن را از حفظ می‌دانی» فرار می‌کنم. اگر بگویم نه قرآن را از حفظ نمی‌دانم، اگر فرد، از جاهلان باشد رو گردانده و به پشت سرش هم نگاه نمی‌کند. ولی خردمندان خواهند گفت: «سبحان الله؛ چه کسی بیان حق قرآن را این‌گونه به تو آموخته است که به‌طوری از مواضع مختلف و سوره‌های متعدد، دلیل می‌آوری که انسان گمان می‌کند قرآن را از حفظ می‌دانی ولی تو آن را از حفظ نیستی؟ در این صورت این معجزه‌ای برای توست و از جانب تو نیست چون خداوند است که بیانِ حق را به تو آموخته‌است تا بتوانی از مواضع مختلف و متفرق قرآن دلیل آورده و بیان قانع کننده‌ای ارائه دهی؛ درحالی‌که تمام قرآن را حفظ نیستی. این نشانه‌ی آن است که بیان حق را از خداوند حکیم و علیم دریافت می‌کنی» و حفظ نبودن قرآن از جانب من باعث ایمان بیشتر و استوارتر او می‌شود. اینان از خردمندان هستند. اگر هر کس که قرآن را از حفظ می‌دانست، می‌توانست برای آن بیان بیاورد، تمام کسانی که قرآن را از حفظ می‌دانند، می‌توانستند قرآن را برای شما بیان کرده و توضیح دهند؛ آیا فکر نمی‌کنید؟
در این که قران را از حفظ نیستم با من مجادله نکرده و مرا تکذیب نکنید. با اینکه من آن را از حفظ نمی‌دانم ولی خدا را شاهد می‌گیرم - و شهادت خدا کافی است- که من مانند الاغی نیستم که بارش پر از نوشته‌هاست ولی نمی‌داند چه بر پشت خود حمل می‌کند. برای همین قبل از حفظ قرآن در آن تدبر و تفکر می‌کنم تا آن را بفهمم و این اطاعت فرمان خداوند به خردمندان است که قبل از حفظ کتاب در آن اندیشه و تدبر کنند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ‎(29)‏ } صدق الله العظيم[ص].
ای مردم! بی‌تردید خداوند قرآن را فرستاده‌است تا از آن استفاده و سود برده شود و بسیاری از امور با آن روشن گردد. اگر کسی که به قرآن گوش فرا می‌دهد، تنها برای حفظ کردن، آن را گوش کند؛ مانند کسی است در گوش او آوازی داده شود ولی تنها چیزی که می‌شنود بانگِ آن صدا و کلام را درک نمی‌کند. لذا مانند کسی می‌شود که به صدا گوش می‌دهد اما در حقیقت نمی‌شنود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ‎(171)‏} صدق الله العظيم [البقره].
یعنی مانند چهارپایان هستند. وقتی شما به چهارپایان بانگ می‌زنید، معنی آن را نمی‌فهمند، ولی از شما می‌گریزند. با اینکه نمی‌دانند چه به آنها می‌گویید ولی صدا و ندای شما باعث فرار آنها می‌شود. کافرانی هم که قرآن را نمی‌فهمند، همین کار را می‌کنند. قرآن را نمی‌فهمند و برای همین از آن رومی‌ گردانند. چون اگر می‌فهمیدند در قرآن چه چیزی آمده است، می‌دانستند که حق است و از نزد پروردگار نازل گردیده‌است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ ْ} صدق الله العظيم [هود:91]
لذا عدم فهم، کافر شدن نسبت به کتب پروردگارشان بود، چون اگر ساکت شده و گوش می‌دادند، می‌توانستند بفهمند که آیا حق است یا افسانه‌های گذشتگان. به محض آن که به آن گوش و چشم فرا می‌دادند، خداوند برای آنان نوری مقرر می‌داشت تا سینه‌هاشان گشاده شده و بصیرت یابند. ولی استکبار انسان در برابر حق و قناعت کردنِ بدون برهان و دلیل به آنچه که به آن اعتقاد دارد، برای او فاجعه‌آمیز است. برای همین آمادگی ندارد را آنچه که به او گفته می‌شود، بفهمد؛ چون یقین دارد بر حق است و نیازی به تدبر در سخنان و آنچه که در نزد توست ندارد. این اشتباه بسیار بزرگی است. فرض کنیم کسی که دعوتی را مطرح می‌کند در مسیر باطل باشد. برماست که بدانیم اولا چه چیزی نزد خود دارد [باورش چیست] و حجتش چیست تا برای ما روشن شود آشکارا در گمراهی است. سپس به او بگوییم درباره این آیه که گمان می‌کنی بیان آن چنین و چنان است، اشتباه می‌کنی. بیا تا بیان حق آن را برایت گفته و به طور مفصل شرح دهیم. اینجاست که سلاح علمی‌ مورد استنادش را که به آن متکی است از او می‌گیرید و تنها کاری که می‌تواند بکند این است که از پروردگارش طلب استغفار نماید و بداند که آشکارا گمراه بوده و بعد از آن که حق آمده از نزد پروردگارش برایش روشن شد، پیرو آن گردد. اگر حق‌جو در مورد ناصر محمد یمانی بگوید: «خداوند، با دادن عقل به من یاری رسانده‌است و اگر عقلم زایل شود، دیگر اعمالم ثبت نمی‌شوند. پس اگر ناصر محمد یمانی مجنون و یا گمراه باشد، با تدبر در سخنانش، متوجه خواهم شد و می‌فهمم دلایل مورد استنادش که با آنها تمام علمای امت را به چالش می‌کشد چیست. او به خداوند قسم می‌خورد، حتی قبل از شروع گفت‌وگو قسم یاد می‌کند که همه آنها را به حق خاموش ساخته و بر ایشان چیره خواهد شد. ممکن است مجنون و گمراه باشد، ممکن هم هست با اطمینانِ کامل، به حق سخن گفته و راه راست را نشان دهد. برای همین تا ندانیم در سرش چه می‌گذرد، درباره او قضاوت نمی‌کنیم. ما از خلال بیاناتش می‌توانیم دریابیم که آیا بیانات او مثل دیگر مدعیان مهدویت، وسوسه شیطان رجیم است. اگر چنین امری برایمان روشن شد، تلاش می‌کنیم ناصر محمد یمانی را نجات دهیم تا به خاطر نجات او و جاهلانی که پیرو او شده‌اند از خدا اجر ببریم و برای او و پیروانش روشن سازیم که گمراه هستند». چنین کسانی، مسلمانان خردمند هستند، کسانی که امر دین برایشان اهمیت دارد و حریص هستند مانع از این شوند که گمراهان، باعث به بیراهه رفتن و گمراهی مسلمانان شوند.
اما متأسفانه کسانی که اهل اندیشه و تدبر نیستند می‌گویند: «چگونه از پشت اینترنت و کامپیوتر باور کنیم او مهدی منتظر است؟ اگر او مهدی منتظر حق پروردگارعالمیان است؛ چرا در برابر امت حاضر نمی‌شود؟». در پاسخ می‌گوییم: آیا ایمان نداری که مهدی منتظر در کنار رکن یمانی و بین رکن و مقام حاضر خواهد شد تا بیعت بگیرد؟ جواب خواهد داد: «بله؛ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرموده است: [ المهدي يظهر بين الركن والمقام ]». در پاسخ می‌گوییم: آیا از نظر شما منطقی است که من بین رکن و مقام در میان مردم حاضر شده و بگویم: ای اهالی مکه من مهدی منتظرم و آنها هم به من احترام گذاشته و خوشامد بگویند! خیر خداوند آنها را فوراً هلاک خواهد کرد؛ چون به خاطر وجود تعداد زیادی از مدعیان مهدویت که ندانسته و به‌ناحق و با وسوسه شیطانی ادعای مهدویت کرده‌اند؛ مردم به من هجوم می‌آورند و نمی‌فهمند چه در چنته دارم و نزد من است. عمل این مدعیان باعث شده‌است وقتی مهدی منتظر حق پروردگارشان بیاید، مستقیماً از او روی گردان شوند، چون هر از چندگاهی خبر خروج مهدی منتظر جدیدی را از جایی شنیده‌اند؛ لذا راه حل این قضیه چیست؟ راه حل این است که قبل از ظهور گفت‌وگو صورت گیرد و بعد از تصدیق اَمرم، در کنار بیت العتیق حاضر شوم.
و اگر بنا را بر روگرداندن و سرباز زدن از حق بگذارید، پروردگارتان، مهدی منتظر حق را در یک شب با سیاره عذاب یا «الرجفة» که قبل آن رخ می‌دهد بر تمام مردم جهان غلبه خواهد داد درحالی‌که همگان ناتوان و شده‌اند.

و اما اینکه چرا اینترنت را انتخاب کردم؟ در پاسخ می‌گویم: این انتخاب برای دعوت از تمام علمای مسلمان و یهود ونصاری [پیروان مسیح] است تا با بیان حق قرآن، شأن خود را به آنان ثابت نمایم و برایشان روشن شود آن [بیان قران] حق است و از جانب پروردگارشان آمده است. تعداد علمای مسلمین و یهود و نصاری و علمای سایر ادیان بسیار زیاد است؛ آیا نمی‌بینید اینترنت جهانی در زمانی که خداوند مقدر نموده است به وجود آمد چون تنها راهی است که گفت‌وگوی مهدی منتظر با تمام علمای بشر را تسهیل می‌کند و هر دانشمند و عالمی در منزل خود نشسته و برای گفت‌وگو نیازی به مسافرت نیست؛ بلکه تنها با روشن کردن کامپیوتر و نوشتن «پایگاه ناصر محمد یمانی» می‌تواند بر سر میز جهانی گفت‌وگوی او حاضر شود و ببیند که کسی که به زعم خود مهدی منتظر و خلیفه خداوند بر بشر است؛ چه می‌گوید. آیا راست می‌گوید یا تنها دروغگویی جسور و گستاخ است؟ او می‌تواند بعد از تدبر در هر یک از بیانات، برای اعتراف به حق بودن آن و یا برای رد آن بیان عضو «پایگاه ناصر محمد یمانی» شود و مستقیم به موضوع پاسخ دهد.
من هم اکنون به مدیریت پایگاه دستور می‌دهم به محض اینکه کسی در این پایگاه ثبت نام کرد؛ فوری عضویت او فعال شود تا بتواند بدون انتظار کشیدن، مطالب خود را بنویسد. این امر قبلا اتفاق افتاده و مدیریت به دستور من عمل کرده است. ولی مشکلی که وجود دارد این است که برخی از سفیهان و افراد خیابانی در سایت، لینک‌هایی می‌گذارند که مروج فحشا و منکر است و آن را به پایگاه ناصر محمد یمانی لینک می‌دهند. برای همین به مدیریت پایگاه گفتم آنچه که می‌خواهی انجام بده و تا زمان بررسی، فعال کردن عضویت را به تأخیر بینداز. اما «ابن عمر»! این مکر آنان است چون نمی‌خواهند نور خداوند کامل شود. پس بار دیگر دستور می‌دهم اجازه بده عضویت کسانی که در پایگاه ثبت نام می‌کنند فوراً فعال شود. و اما لینک‌هایی که حاوی بی بندوباری است، مردم خواهند دانست که کار سفیهان است و اگر من یا تو از آن باخبر شدیم، آن را حذف کرده و فوری عضویت آن فرد را لغو می‌نماییم. خداوند در برابر او برای ما کافی است. آیا فکر می‌کند هیچ‌کس اعمال او را نمی‌بیند؟ آیا خداوند به او دو چشم نداده‌است؟ کسی که چیزی ندارد، نمی‌تواند عطایی بکند و مادامی که خداوند به او چشم داده تا ببیند؛ خداوند هم می‌بیند و می‌شنود که او در این پایگاه پاک و مطهر از بدی و فحشا؛ چه می‌کند. مجرمان باعث نشوند دستور مرا اجرا نکنی. خداوند در برابر همه آنها برای ما کافی است.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين .
من شما را به مبارزه می‌طلبم تا با قرآن با من محاجه کنید. هر آیه‌ای که بیاورید؛ من تفسیر و بیانی بهتر و نیکوتر از شما خواهم آورد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ‎(33)‏} صدق الله العظيم [الفرقان].
وسلام ٌعلى المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.
أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

اخرین به روز رسانی: 16-01-2023 11:02 AM