الموضوع: همانا که شما درباره اهل‌بیت به‌ناحق مبالغ کرده و اکثرتان آنها را با خدا شریک گرفته‌اید

3

- 3 -
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني

مهدی منتظر ‌خاطرنشان می‌کند: ای جماعت شیعیان؛ این خودِ شرک است.
(این نقل قولی از یکی از پایگا‌ه‌های اینترنتی شیعیان است که در آن مردم به شرک دعوت می‌شوند)



پایگاه اینترنتی الجنان نت
.::|| المنتديات الاسلامية ||::.
پایگاه اسلامی عمومی
شفا دادن به دست چه کسی است؟؟
بسم الله الرحمن الرحيم
این اولین مطلبی است که به اشتراک می‌گذارم، امیدوارم از آن خوشتان بیاید.
خداوند رخصت داد که به برکت الزهراء ( عليها السلام ) بیمار شفا یابد.
یک‌نفر از دوستانِ یکی از خطبای بسیار مشهور که در حسینیه‌های کویت، بالای منبر می‌رفت بیمار شد و درد شدیدی در شکم داشت. به یکی از پزشکان مشهور کویت مراجعه کرد که ایشان را عمل جراحی کرد؛ ولی روشن شد که سرطان گرفته‌است. بعد تمام شدن عمل جراحی به خانواده او گفت که موضوع خارج از توان من است و نظرم این است که برای معالجه، هرچه سریع‌تر به امریکا برود. قبل از سفر؛ این خطیب به دیدنش رفت و به برادر زنش یک حبه قند داد که حدیث کساء روی آن خوانده شده‌بود و به او گفت موقع عمل، این حبه قند را به او بدهد و به سیدة الزهراء متوسل شود. او را به یکی از بیمارستان‌های بسیار مهم امریکا بردند و همسر و برادر همسرش در آن سفر همراهش بودند. پزشکان تصمیم گرفتند شکم را باز کنند و از آن غده، نمونه‌برداری کنند. اما شب قبل از عمل جراحی؛ آن حبه قند را به او دادند و او آن را گرفت و همراه با زنش به سیدة الزهراء متوسل شدند؛ زن او به‌نوبه خود نماز توسل به سیدة الزهراء را به‌جا آورد که دو رکعت نماز، مانند نماز صبح است و باید پیشانی و گونه‌اش را روی زمین گذاشته و 510 بار بگوید: ای مولای من یا فاطمة الزهراء به فریادم برس [يا مولاتي يا فاطمة الزهراء اغيثيني] و حاجتش را بخواهد و به بیمار علاوه بر حبه‌های قند؛ ختمی داده می‌شود که متعلق به زهراء است و باید با وضو رو به قبله نشسته و 530 بار بگوید: «اللهم صل على فاطمة وأبيها وبعلها وبنيها عدد ما أحاط به علمك». پس بیمار و زنش چنین کردند و سپس خوابید و منتظر شد تا فردا عمل جراحی برای نمونه‌برداری انجام شود. در حالت خواب دید در اتاق باز شد و زنی محجبه و پشت‌سرش مردی جوان و خوش‌سیما وارد اتاق شدند. از آن بانو سؤال کرد: بانوی من! شما چه‌کسی هستید؟ پسر جوانی که همراهش بود جواب داد: ایشان همان بانویی هستند که امشب به او متوسل شدید؛ ایشان فاطمة الزهراء علیها السلام‌اند و خداوند رخصت داد تا به برکت این بانوی طاهره؛ شفا یابی. بعد از آن مرد بیدار شد و اثری از درد در شکمش نیافت. روز بعد، قبل از انجام عمل جراحی؛ بیمار از پزشک خواست؛ ببیند آیا غده در شکمش هست؟ چون درد از بین رفته‌بود. با بررسی‌های طبی روشن شد که اثری از بیماری نیست و بعد از مدت کوتاهی، سالم به کویت برگشت.
اللهم صل على محمد و آله وسلم .



پایان اقتباس
امام مهدی منتظر در پاسخ به مطلب بالا خاطر نشان می‌کند:

ای جماعت شیعیان؛ این خودِ شرک است

https://mail.mahdialumma.xyz/showthre.=4041#post4041

اقتباس: اضغط للقراءة
4

- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
12 - شوّال - 1428 هـ
24-10-2007مـ
۲-آبان -۱۳۸۶ه.ش.
08:51مساءً
ـــــــــــــــــــــ

این روز رستاخیز است و خداوند همه را برای رسیدگی به حساب براساس سعی و تلاش‌شان باز می‌آورد

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين وآلهم والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدي، ثمّ أمّا بعد..
جناب محمدی! همانا که مقصود خداوند برانگیختگی و رستاخیز است نه انصار محمد الحسن عسکری، از من پیروی کن تا تو را به راه راست [صراط مستقیم] هدایت کنیم و خداوند به ما امر نموده که خداوند یکتا را عبادت کرده و شریکی برای او نگیریم و قبل از پایان یافتن عمر، برای انجام اعمال خیر بشتابیم. هرجا که هستیم نماز گزارده و او را عبادت کرده و اعمال خیر انجام دهیم و هرجا که باشیم، مرگ ما را درخواهد یافت و خداوند تمام مردم را باز می‌آورد و هیچکس جا نمی‌ماند. حتی اگر انسانی، ذراتِ خاک‌شده‌یِ جسدش، در شرق و غرب زمین و یا در دریا پراکنده شده‌باشد و یا در آسمان معلق باشد؛ خداوند همه آنها را جمع خواهد کرد و خداوند بر همه چیز قادر است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَـٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦٠﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و خداوند در این فرمایش به بعث اشاره می‌فرماید:
{وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّـهُ جَمِيعًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿١٤٨﴾}صدق الله العظيم [البقرة:۱۴۸].
و اين برای بعث و حساب است ، برادر گرامي .
أخوك الإمام ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــــــــــــ

اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 20-08-2022 05:41 AM
5

{وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ} {مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَـٰكِن رَّسُولَ اللَّـهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ} صدق الله العظیم

- 5 -
الإمام ناصر محمد اليماني
14 - شوّال - 1428 هـ
26 - 10 - 2007 مـ
۴- آبان -۱۳۸۶ه.ش.
09:54 بعد از ظهر
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )

[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://mail.mahdialumma.xyz/showthread.php?p=403
ــــــــــــــــــــــــــ

{وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}
{مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَـٰكِن رَّسُولَ اللَّـهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}
صدق الله العظيـم ..

ـــــــــــــــــ

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر محمد رسول الله و خاندان پاک و مطهر او و کسانی که تا فرا رسیدن یوم الدین، به نیکی از آنان پیروی کردند و بعد..
خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَعِبَادُ الرَّحْمَـٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿٦٣﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
جناب محمدی! به خداوند علی العظیم که نور آسمان‌ها و زمین است قسم، خداوندی که با نور خود، هرکسی را که بخواهد، هدایت می‌کند و کسی که خدا برایش نوری قرار ندهد، نوری نخواهد داشت؛ همانا که تو مهدی منتظر از اهل‌‌بیت مطهر را لعنت کردی، جناب محمدی. به چه حقّی مرا مستحق لعنت‌شدن می‌دانی؟ آیا از تو دعوت کردم به خداوند کافر شوی یا از مردم دعوت می‌کنم به حقّ روکرده و به کتاب خدا و سنّت رسولش صلی الله علیه و آله و سلم بازگردند؟ آیا این مودّت و دوستی تو با اهل‌بیتِ رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم است؟ همانا که من کسانی از شما که می‌خواهند راه راست را درپیش گیرند، با بصیرتی که از نزد پروردگارم آمده‌است، به راه پروردگارم فرا می‌خوانم؛ بصیرتی که همان بصیرت محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم است؛ یعنی قرآن عظیم. اما جناب محمدی! تو نمی‌خواهی هدایت شوی؛ پس چطور تو را به حقّ ملزم گردانم، درحالی‌که طالبِ حقّ نیستی؟ من ائمه‌ی اهل‌بیت را انکار نمی‌کنم و همچنین می‌دانم آنها دوازده امام از اهل‌بیتِ رسول‌الله صلی الله علیه و آله وسلم، از ذریّه امام علیّ‌بن‌ابی‌طالب و فاطمه دختر محمد علیهم الصلاة و السلام هستند که اولین آنها امام علیّ‌بن‌ابی‌طالب و آخرینشان امام دوازدهم از اهل‌بیت مطهر، مهدی منتظر امام ناصر محمد یمانی است و حجت تو برما تنها این بود که چرا نام این دوازده امام برایت روشن نشده‌است. گمان می‌کنی اگر نام آنها را برایت روشن کنم، مرا تصدیق خواهی کرد؟ بلکه به خدا قسم، فقط باعث بیشتر شدن سرکشی و فرارت از حقّ خواهد شد.
برایت روشن خواهم کرد، خداوند برای نامیدن امام مهدی با نام محمدبن‌حسن عسکری؛ برهانی نازل نفرموده‌ است. پس به روایات اهل‌بیت رجوع کن و ببین درباره امام یمانی و اینکه او از اهل‌بیت مطهر است و پرچم او هدایتگرترین پرچم است؛ چه می‌گویند. مادامی که به [وجود] امام یمانی اعتراف می‌کنید، تعداد ائمه اهل‌بیت سیزده امام می‌شود! اما من تنها دوازده امام می‌شناسم و شما هم معتقد به دوازده امام هستید. لذا جناب محمدی! امامی هست که خداوند برای او برهانی نازل نکرده‌است. و امام یمانیِ همان کسی است که تو لعنتش می‌کنی و آن افترایی که خداوند برایش برهانی نازل نفرموده است؛ به هیچ‌وجه نخواهد آمد چرا که وجود ندارد. جناب محمدی! درمورد مطلب حقّی که در ادامه می‌آید، چه می‌گویی. رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود:
[لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطوّل الله ذلك اليوم حتى يبعث الله فيه رجلاً من أهل بيتي – يواطئ اسمه اسمي باسم أبيه، يملأ الأرض عدلاً كما مُلِئت جَوْراً وظلماً].
[ اگر تنها یک روز از عمر دنیا مانده باشد؛ خداوند آن روز را آن‌قدر طولانی می‌کند تا مردی از اهل بیت مرا برانگیزد که اسم او در نام پدرش؛ نام مرا همراهی می‌کند و زمین را آکنده از قسط و عدل می‌کند؛ همان‌طور که مملو از ظلم‌وجور شده بود].

این حدیث، حقّ است؛ اما چیزی به آن اضافه شده:
[لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يبعث الله فيه رجلا مني – أو من أهل بيتي – يواطئ اسمه اسمي، واسم أبيه يملأ الأرض..] و آنچه که از روی ظنّ و گمان به این حدیث اضافه شده این کلمه است: [منی] . مهدی منتظر از ذریّه محمد رسول‌الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، نیست و محمد رسول‌الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – پدر هیچ یک از مردان قریش نبود. تصديق فرموده خداوند تعالى:
{مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَـٰكِن رَّسُولَ اللَّـهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ} صدق الله العظيم [الأحزاب:۴۰].
جناب محمدی! برتوست که بدانی، زن حامل ذریّه‌ی پدرش نیست؛ بلکه ذریّه‌ی زن، ذریّه‌ی داماد پدرش یعنی همسرش است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿٥٤﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
و اما
«النسب» : این مرد است که نسب پدرش و ذریّه‌اش را حمل می‌کند.
و اما
«الصهر» : این زن است که حامل ذریّه‌ی داماد است و زمانی که می‌گویم ذریّه‌ی فاطمه دختر محمد؛ مقصود ذریّه‌ی محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم نیست؛ بلکه ذریّه‌ی داماد محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم است یعنی امام علی‌ّبن‌ابی‌طالب علیه الصلاة و السلام.
لذا کلمه‌ای که به‌ناحقّ به حدیث اضافه شده‌است، روشن شد:
[ حتى يبعث الله فيه رجلا مني ].
ولی من همان کلام حقّی را می‌گویم که محمد رسول‌الله فرموده‌است و مطالب دروغ و اضافات را با نصّ قرآن، نفی می‌کنم؛ چنان‌که برایتان روشن کردم، سزوار نیست ایشان بگویند: «از من» چون می‌دانند دخترشان فاطمه ذریّه ایشان را حمل نمی‌کند؛ بلکه حامل ذریّه‌ی دامادشان است و این پسر است که ذریّه [پدر] را حمل می‌کند و همانا که
زنان، زمین پرورش بذر[نطفه بشر] هستند و برای همین محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم در رؤیا به من فرمودند:
[كان مني حرثك وعلي بذرك]
[ حرث تو (رحم) از نسل من و بذر (نطفه) تو از علی است].

می‌گویم: مگر جدّ من امام حسین بن‌علی‌ّبن‌ابی‌طالب نیست، از محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم، نامی نیامده؛ بلکه نسب پدرش امام علی‌ّبن‌ابی‌طالب را باخود دارد و از اینجا می‌فهمید این حدیث حقّ است؛ ولی روشن شد که چیزی به آن اضافه شده‌است؛ یعنی آن‌طور که محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم، فرموده بودند؛ نقل نشده‌است. برایتان روشن کردیم که کلمات حدیثی که محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند این است:
[لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يبعث الله فيه رجل من أهل بيتي – يواطئ اسمه اسمي باسم أبيه، يملأ الأرض عدلاً كما مُلِئت جوْراً وظلماً].
[ اگر تنها یک روز از عمر دنیا مانده باشد؛ خداوند آن روز را آن‌قدر طولانی می‌کند تا مردی از اهل بیت مرا برانگیزد که اسم او در نام پدرش؛ نام مرا همراهی می‌کند و زمین را آکنده از قسط و عدل می‌کند؛ همان‌طور که مملو از ظلم‌وجور شده بود].

آن‌گاه برتوست که بدانی حکمت «التواطوء» در اسم محمد رسول‌الله با اسم پدر مهدی چیست؟ برای این است که بفهمی باید اسم مهدی، صفت اوباشد یعنی او نه نبیّ خداوند است و نه رسول بلکه امامی است که برای یاری [ناصر] به محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم، می‌آید و این‌چنین است که اسم مهدی، حامل خبر و عنوان امرش می‌شود و برای اینکه اسم؛ موافق خبر باشد؛ نام مهدی نمی تواند محمدبن‌عبدالله یا محمدبن‌حسن باشد؛ بلکه ناصر محمد است و این نامی است که با
(ن) آغاز می‌گردد و کسی است که خداوند به نبیّ وعده می‌دهد به دست او؛ امر رسول‌الله برای تمام مردم روشن شده و جهانیان در می‌یابند قرآنی که محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم، آورده‌است، حقّ آمده از نزد پروردگارشان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ} صدق‌الله العظیم [فصّلت:۵۳].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۰۵].
از اینجا درمی‌یابیم که خداوند، مهدی را در میان امتی برمی‌انگیزد که به آنها در عرصه‌هایی که بخواهد، دانش عطا نموده‌است تا مهدی منتظر براساس علم و منطق با ایشان سخن بگوید. برای همین است که می‌بینید من مردم و علمایشان را به بیان حقّ علمی و منطقی که به‌صورت واقعی و حقیقی در عالم وجود دارد، به چالش می‌کشم و تو می‌خواهی اسامی ائمه را از من بپرسی و تا ببینی آیا مانند اسامی که نزد شیعیان است، از آنها یاد می‌کنم؟ سپس برای ما حجت آورده وبگویی: «چرا به اسامی که نزد شیعیان است اعتراف می‌کنی و تنها یک اسم را که نام «محمدبن‌حسن عسکری» است انکار می‌نمایی، چطور است که شیعیان درمورد نام یازده امام، اشتباه نکرده‌اند، ‌ولی به‌خاطر یک امام، آنان را تخطئه می‌کنی؟ چون می‌خواهی نامش را به ناصر محمد تغییر دهی» و گمان می‌کنم، چیزی که تو می‌خواهی این است جناب محمدی. اما تا زمانی‌ که می‌بینم شیعیان درمورد نام امام دوازدهم مهدی اشتباه کرده و او را محمدبن‌حسن عسکری می‌نامند، چه کسی تضمین می‌کند در مورد نام باقی امامان اشتباه نکرده‌ باشند؟ لذا من درمورد اسامی، از آنان پیروی نمی‌کنم، اما درمورد تعداد امامان، تصدیقشان می‌کنم. ضرورتی ندارد نام همه‌ی آنان را بدانم، این هیچ فایده‌ای ندارد اما مهم این است که تعداد آنها [همان‌طور که پروردگارم به من خبر داد] ، دوازده نفر است و چهره‌شان را نیز به من نشان داد و اگر خدا بداند دانستن نام آنها ضروی است؛ اسامی را نیز به من می‌آموخت. جناب محمدی! همان‌طور که قبلاً به تو گفتم: والله اگر پروردگارم در رؤیا، محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم را به من نشان دهد و ایشان اسامی تمام آنها را به من بگوید؛ تو به هیچ‌وجه باور نکرده و مرا تصدیق نخواهی کرد. اما چیزی به تو می‌گویم: اگر مرا گمراه می‌بینی، برتوست که با علم و برهان روشن از قرآن، پیروانم را اقناع کنی. جناب محمدی! اگر توانستی این کار را بکنی، من مستحق لعنت تو هستم و اگر نتوانی، بدان که از جاهلانی؛ از کسانی که به اهل علم با ناسزا و دشنام، صحبت می‌کنند و علم و هدایت و کتابی روشنگر ندارند.
جناب محمدی! تو مهدی منتظر را لعنت کردی، مثل اینکه به سمت شجرة طیبه سنگ بیندازی و او برایت میوه بیندازد؛ تو مهدی حقّ را لعنت می‌کنی و او به دانش تو می‌افزاید تا عذری در پیشگاه پروردگارم باشد و شاید تو تقوا کنی. تو را به خدا، برتوست فرض کنی من مهدی منتظر حقّ باشم و تو لعنتش کنی؛ در این صورت گرفتار خشم خداوند و لعنت او و لعنت ملائکه و تمام مردم خواهی شد. اما من مهدی منتظر می‌گویم: خداوندا لعنت انصار من علیه محمدی را استجابت نکن؛ من از او گذشتم چون او هم جزو اهداف و غایت من است؛ هدف من این است که تمام مردم را به راه راست تو [صراط مستقیم] هدایت کنم که تو شنونده و آگاهی. خدایا اگر می‌دانی درصورتی که راه حقّ را به او نشان دهی تا به یقین بداند من مهدی منتظرم [می‌پذیرد]، پس او را به سوی حقّ هدایت کن و از او بگذر؛ ای خداوندی که بخشیدن بندگانت را دوست داری و تو خیرالغافرینی. و اگر از شیاطین بشر است، از کسانی که اگر راه راست را ببینند، آن را در پیش نمی‌گیرند و در صورت دیدن راه باطل و انحرافی، به آن راه می‌روند؛ در این صورت حکم و امر با توست؛ پس بین من و آنها به حقّ حکم فرما که تو سریع‌ترین حسابرسی.
ای یاران و دوستان! به کسانی که ناصر محمد یمانی را لعنت می‌کنند، دشنام نداده و لعنتشان نکنید، چون خداوند لعنت شما را به حقّ اجابت کرده و لعنتشان می‌کند و حق را برایشان روشن می‌کند تا بدانند حقّ است ولی از آن پیروی نمی‌کنند و به این ترتیب خدا آنان را نیز مانند شیاطین جنّ و انس، لعنت می‌کند. پس به جای این کار، به من کمک کنید تا بهشت و نهایت غایتی که به دنبال آن هستم؛ محقق شود که همان راضی بودن خداوند در نفسش است. من تا زمانی که پروردگارم نعیم اعظم را محقق نکند؛ ورود به بهشت نعیم خداوند را برخود حرام کردم. ونعیم اعظم من، راضی بودن خداوند در نفسش است ولی ای برادران و دوستان من! انسان‌های زیادی مانع تحقق هدفم شده اند .
ای « اهل حبّ و محبت» شما را به خدا اگر یکی از شما در نعمت و شادی باشد و ببیند کسی را که دوست دارد؛ نه تنها مسرور نیست، بلکه در نفسش خشمگین و متأسف و حزین است؛ آیا گمان می‌کنید می‌توانید در وضعیتی که هستید؛ احساس شادمانی و سعادت کنید و کسی که دوست دارید سعید و مسرور نیست؛ بلکه نسبت به بندگانش خشمگین است و برایشان حسرت می‌خورد؟ در این صورت، این چه سعادتی است؟ اف بر بهشتی که به اندازه آسمان‌ها و زمین است، اگر بخواهم وارد آن شوم در‌حالی‌که حبیبم در نفسش راضی نیست و متحسر و حزین است.
به خدا قسم؛ حرص و ولع من نسبت به مردم به اندازه جدّم محمد رسول‌الله، صلّى الله عليه وآله وسلّم نیست چون ایشان نسبت به آنان بسیار رئوف و رحیم بودند؛ ولی من دریافته‌ام خداوند بیش از محمد رسول‌الله، صلّى الله عليه وآله وسلّم، نسبت به بندگانش رحم دارد؛ همچنین بیش از همه‌ی انبیا و رسولان. بلکه خداوند از تمام رحیمانی که در آسمان‌ها و زمین هستند، نسبت به بندگانش رحیمتر است چرا که خداوند ارحم الراحیمن است. آنچه که در قرآن عظیم پیدا می‌کنم این است که رسولی نیست که خداوند او را از میان مردم هر آبادی برگزیند و به سویشان بفرستد و آن‌گاه که او را تکذیب کردند و رسول بر علیه مردم دعا کند؛ خداوند دعایش را اجابت ننماید و لذا کسانی که به نسبت به رسولشان کافر بودند را نابود می‌کند تا بعد از اینکه به حقّ از آنان انتقام گرفت و خشم از نفس خدا رفت؛ نزد خود سخنی را می‌گوید که نه هیچ‌یک از ملائکه و بندگان مقرب و نه هیچ جنّ و انسی آن را نمی‌شنوند؛ چون نمی‌دانند در نفس پروردگارشان چه می‌گذرد. خداوند در نفس خود می‌فرماید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظیم [يس].
ولی مهدی منتظر از آنچه که خداوند بعد از تکذیب رسولان پروردگار توسط مردم و نابود کردن و خاموش شدنشان؛ در نفس خود می‌گوید باخبر شده‌است. آنها همگی، روزی که آمدن عذاب را دیدند، به رسولانشان ایمان آوردند؛ ولی این ایمان دیگر فایده ای نداشت و این سنّت خداوند در کتاب درباره تمام آبادی‌ها و قریه‌هاست. خداوند تعالی می‌فرماید:
{لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿١٠﴾ وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ ﴿١١﴾ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ ﴿١٢﴾ لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَىٰ مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ ﴿١٣﴾ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿١٤﴾ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّىٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].
بنگرید چه می‌گفتند؛ آن‌گاه که عذاب پروردگارشان رسید و در سرزمین‌شان به دنبال جایی می‌گشتند که از عذاب پروردگارشان بگریزند، ولی زمان از دست رفته بود و قادر به گریختن از آن نبودند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ ﴿١٢﴾ لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَىٰ مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ ﴿١٣﴾ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿١٤﴾ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّىٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم.
ای مسلمانان! ای مردم عالم! همانا که درصورت فرارسیدن عذاب خداوند، ایمان آوردن به امر من فایده‌ای نخواهد داشت و این سنّت الهی در کتاب اوست؛ ولی به این فرموده خداوند تعالی بنگرید و در آن تدبر کنید:
{قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿١٤﴾ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّىٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم.
چرا می‌فرماید:
{فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّىٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿١٥﴾}؟
از اینجا می‌فهمید، می‌توانید در روز وقوع عذاب پروردگارتان، آن را رفع کنید و این کار تنها با اعتراف به ظلمتان میسر نمی‌شود، اگر چنین بود برای گذشتگانتان فایده داشت. پس بیایید دعایی را به شما بیاموزم که باعث رفع عذاب از سر صدهزار نفر از قوم یونس شد و ایمانشان به‌کارشان آمد؛ اما ای مردم کدام ایمان [نجاتشان داد] ؟ همانا که ایمان به رحمت پروردگار عامل نجاتشان شد؛ زمانی که مرد صالح مسکینی که از ترس اینکه از ایمانش دورش سازند یا او را به قتل برسانند؛ ایمان خود را مخفی نگه داشته بود و حتی یونس علیه الصلاة و السلام از او بی‌خبر بود؛ آنان را موعظه کرد. این مرد صالح خانه‌نشین بود و آن روز صدای ضجه و فریاد مردم را شنید و از خانه خارج شد تا ببیند چه اتفاقی افتاده است و سپس خطاب به آنان گفت:
«ای مردم! اعتراف به اینکه در حقّ خود ظلم کرده‌اید به کارتان نمی‌آید؛ اگر چنین بود به درد پیشینیان شما می‌خورد. آنها موقع وقوع عذاب به رسولانشان ایمان آوردند؛ ولی سودی نداشت. اما بدانید که خداوند رحمت را برخود واجب کرده‌است؛ پس از او به حقّ رحمتی که برخود فرض نموده، درخواست کنید و بگویید: ربنا إنا ظلمنا أنفسنا فإن لم تغفر لنا وترحمنا لنكونن من الخاسرين»
سپس به درگاه خدا پناه برده و با انابه از او درخواست کردند که ایشان را ببخشد و به آنان رحم کنند و اعتراف کردند که راه گریز و نجاتی از عذاب خدا وجود ندارد، مگر گریختن به سوی خود او و انابه کردن به درگاهش، به امید اینکه رحمت و غفرانش، عذاب را از آنان بردارد؛ همانا که او ارحم الراحمین است و آن‌گاه خداوند وجود این صفت در نفس خود را انکار نکرده و دعایشان را مستجاب کرد؛ چرا که خداوند نسبت به بندگانش غفور و رحیم است.
این راز رفع عذاب از سر قوم یونس بود و اگر از خداوند به حقّ رحمتش درخواست نکرده بودند، به آنها نیز پاسخ نمی‌داد؛ همان‌طور که به پیشینیان پاسخ نداده بود. این راز واقعی و حقّ برداشته شدن عذاب ار سر قوم یونس است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ ﴿٩٨﴾} صدق الله العظيم [يونس].
ای جماعت مسلمانان! بیایید تا به شما خبر دهم، خداوند بلافاصله بعد از نابود کردن کافرانی که رسولان پروردگار را تکذیب کردند، چه می‌گوید. ای مردم! به‌خاطر صفت رحمتی که در نفس خداوند تعالی هست؛ برای بندگان خود حسرت می‌خورد؛ ای مردم! این به دلیل رحمت عظیمی است که در نفس خداوند الرحمن وجود دارد؛ او از آنچه که با او شریک گرفته می‌شود بسیار برتر و والاتر است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [يس].
لذا ای دوستان و یاران من! عجب از تمام مقربین پروردگار که در بهشت به آنچه که خداوند از روی فضل خود به آنان عطا نوده، مسرور و شادند و به کسانی که پشت‌سرشان هستند و هنوز به ایشان ملحق نگشته‌اند، بشارت می‌دهند. از کارشان تعجب می‌کنم، چطور وقتی پروردگارشان در چنین حالی است؛ بهشت و حورالعین برایشان گواراست؟ لذا برای آنها، عبادت رضوان خدا، وسیله‌ای برای رسیدن به هدفشان یعنی بهشت و حورالعین بوده است! اما مهدی منتظر چنین نمی‌کند، بلکه او می‌داند که رضوان خدا در نفسش؛ بزرگ‌ترین نعیم و بهشت است [نعیم اعظم] و خداوند وکیل و شاهد سخن من است.
ای مردم! والله سزوار نیست به من ظلم کرده و از تحقق نعیم اعظم محرومم گردانید. پروردگارم در یک شب؛ مرا بر شما غالب خواهد کرد، درحالی‌که همگی خوار و ناتوانید. خداوندا! محمدی را ببخش که او نمی‌داند تو غفور و رحیمی وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.
الإمام ناصر محمد اليماني
اقتباس: اضغط للقراءة


اخرین به روز رسانی: 27-09-2024 11:10 AM
6

بیان آیه {أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيـم..

- 6 -
امام ناصر محمد اليماني
17- شوّال - 1428 هـ
29 - 10 - 2007 مـ
۷ - آبان - ۱۳۸۶ ه.ش.
11:12 بعد از ظهر
(بحسب التّقويم الرّسميّ لأمّ القُرى)

[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://mail.mahdialumma.xyz/showthread.php?p=405
____________

{أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيـم..


بسم الله الرحمن الرحيم
ای محمدی! همانا که ما با حدیث پروردگار عالمیان، قرآن عظیم با شما محاجه می‌کنیم. اگر به شما مجال داده و باب جدال با روایات را برای شما باز کنم، با باطل که خداوند برهانی برای آن نازل نفرموده است، بر من غلبه خواهید کرد. در مورد امام یازدهم که قبل از من بود به شما خبر خواهم داد. ذکر نام ایشان مهم نیست، آنچه که در مورد ایشان می‌یابم این است که هزار سال قبل از ظهور من، از دنیا رفته یا به قتل رسیده است. به این معنی که میان ایشان و من دقیقاً هزار سال فاصله است. به نظر می‌رسد ایشان به قتل رسیده باشند، ولی می‌ترسم که نسبت ناحق به خدا بدهم و برای همین می‌گویم: هزار سال قبل از دنیا رفته یا به قتل رسیده‌است و بین برانگیخته شدن من و ایشان هزار سال فاصله است جناب محمدی. من جز حق چیزی به شما نمی‌گویم. چنین دریافته‌ام که خداوند هزار سال قبل، ذکر را از مسلمانان دور کرد [ضَرَب] و بیان حقِّ قرآن را از آنان گرفت، چون مردمانی مسرف بودند و از اعتصام و تمسک به حبل الهی سر باز زده و به دسته‌ها و گروه‌های مختلف تقسیم شدند و ائمه و اهل ذکر را که اولی الأمر و ملجأ [پناه] آنان در مسائل بودند، به قتل رساندند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [النحل:۴۳].
و از آنجا که ذکر (قرآن) حجت و مرجع است، خداوند آن را از تحریف مصون نگاه داشت تا دیگر بهانه و حجّتی در پیشگاه خداوند نداشته باشید. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الحجر].
ولی می‌بینم مسلمانان آنها را به قتل رساندند و برخی را خداوند از دنیا برد و مردم از امر آنها اطاعت نکردند، همان‌گونه که از فرمان خداوند اطاعت نکردند، در‌حالی‌که خداوند به آنها یاد داده بود چگونه ائمه خود را که خداوند بر ایشان برگزیده بشناسند. کسانی که وقتی علما در حدیث و روایات دچار اختلاف می‌شدند، علم حقّ را از قرآن برایشان استنباط می‌کردند و حق را از باطل (که مخالف آن چیزی است که خداوند در قرآن عظیم نازل کرده است)، برایشان روشن می‌ساختند.
ای محمدی! بر توست که بدانی در زمان ظهور، کافرترین مردم نسبت به مهدی منتظر، اهل سنت و شیعیان هستند. دلیل آن هم این است که به خود جرأت داده‌ و جسارت کرده‌اند تا بر مهدی منتظر نامی غیر از صفتش «مهدی منتظر» بنهند. آنها نمی‌توانند از رسول الله حدیث حقی بیاورند که در آن فرموده باشد نام مهدی منتظر «محمد» است بلکه ایشان فرموده‌اند:
[من سماه فقد كفر]
صدق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم
.

[هرکس نامی برایش قائل شود (نسبت به او) کافر می‌شود]
و فرموده است:
[يواطئ اسمه اسمي]
صدق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم
.

[نام او با نام من هم‌پوشانی و همراهی دارد}
ای جماعت اهل سنت و شیعیان! هر چقدر هم از بیان حق و آیات الهی در عالم وجود، نشانه‌های آشکار و شگفت‌انگیز برای شما بیاوریم، باز هم معنی «التواطؤ» را نمی‌فهمید و به هیچ‌وجه نسبت به امر من یقین نمی‌کنید، چون گرفتار فتنه‌ی نام شده‌اید، نامی که درست و برحق نیست. اهل سنت می‌گویند: «چگونه او را تصدیق کنیم، درحالی‌که نام مهدی منتظر محمد بن‌ عبدالله است؟» و شیعیان هم می‌گویند: «چگونه تصدیقش کنیم درحالی‌که نام مهدی منتظر محمد بن‌ حسن عسکری است؟».
ای جماعت اهل سنت و شیعیان! رضایت شما هدفی است که نمی‌توان به آن دست یابم. رضایت شما برای من اهمیتی ندارد که برای کسب آن به‌ ناحق، پیرو امیال و خواسته‌های شما گردم و سزاوار نیست جز حق چیزی به خدا نسبت دهم. روح آخرین امامِ قبل از من که صلوات و سلام بر او باد، هزار سال قبل به نزد پروردگارش رفته است و دلیلش هم این بود که مسلمانان گمراهی را بیش از هدایت دوست داشتند و آن را ترجیح دادند و لذا خداوند هزار سال قبل، آنها را در تاریکی، سرگردان رها کرد و فرقه‌ها و طوائف آنها بیشتر شد و به احزاب و گروه‌های زیادی تقسیم شدند و خداوند بیان ذکر را از آنان گرفت چراکه مردمانی اسراف‌کار بودند و امامی را می‌خواستند که مسیری را در پیش گیرد که منطبق با خواسته آنان است و از امیال و هواهای آنان پیروی کند یا تلاش می‌کردند او را به قتل برسانند یا امامت او بر مسلمین را انکار کنند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].
و اما معنی فرموده خداوند تعالی:
{أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا}،
و «الإضراب» یعنی بازگرفتن از جانب خداوند و او ارواح اهل ذکر را بالا می‌برد و مردم کسی را از علمای امت که از ائمه باشند پیدا نمی‌کنند تا در مورد «بیان» ذکر حکیم از او سؤال کنند، چراکه مردمانی اسراف‌کارهستند که گمراهی را به هدایت ترجیح داده و بیشتر می‌پسندند و برخی از آنها امامان را کشتند یا اقدام به کشتن آنها کردند. آنها می‌خواهند که حکومت، اجباری (یک پادشاهی موروثی) باشد و اختیار خداوند در این امر و انتخاب ائمه و اولیای امر توسط خدا را رد می‌کنند، کسانی که خداوند فرمان داده است بعد از خداوند و رسولش از آنان اطاعت شود و نافرمانی در برابر آنان نافرمانی در برابر خداوند و رسولش صلی الله علیه وآله و سلم است.
واما مقصود از فرموده‌ی خداوند تعالی: {صَفْحًا} مدت دور شدن و برداشته شدن ذکر است که برابر هزار سال است. چون «الصفح» یعنی انگشتان دست راست و چپ که وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند می‌توان با آن مشتی خاک یا گندم یا آرد و... با آنها برداشت. خداوند ده انگشت را رمز ده‌ «صد سال» یعنی «هزار سال» بر اساس محاسبات ما قرار داده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [السجدة].
و اما {الْأَمْرَ}، این بیان حق قرآن است که با وحی تفهیمی به قلب ائمه در زمین نازل می‌شود و سپس به‌سوی خدا عروج می‌کند. مقصود روح امام یازدهم است که به‌سوی پروردگارش می‌رود، در روزی که مدت آن به اندازه هزار سالی که شما محاسبه می‌کنید و این فترت و مدت زمانی است که علم از مردم گرفته و قطع شده تا روزی که دوباره بعد از هزار سال [بر اساس محاسبات شما] به‌سوی زمین نازل گردد و این بر اساس تقویم ۲۴ ساعته ماست و از روزی که خداوند روح امام یازدهم را بالا برد تا روزی که امام دوازدهم مهدی منتظر را برمی‌انگیزد، هزار سال زمینی طول می‌کشد و این معادل یک سال بر اساس تقویم فلکی خورشید [حساب زمان در خورشید] و هزار سال بر اساس محاسبات ایام ۲۴ ساعته ما است.
ولی بر اساس تقویم و محاسبات زمانی در زمین مفروشه، بیان فرق می‌کند و فاصله زمان بین اولین خلیفه بشر آدم تا آخرین خلیفه از خلفای خداوند مهدی منتظر، معادل گذشتن هزار سال بر اساس محاسبه ایام در زمین مفروشه است.
اسرار حساب در کتاب بر اساس جرم آسمانی فرق می‌کنند. برای مثال فرموده خداوند تعالی:
{يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [السجدة].
بیان این آیه، منحصر به حرکت یک جرم آسمانی نیست. اگر آن را با حساب زمان در زمین مفروشه تطبیق دهیم، فاصله زمانی بین اولین خلیفه خداوند آدم تا آخرین خلیفه مهدی منتظر را به ما خواهد داد و اگر هزار سال را با حساب زمان در ماه تطبیق دهیم راز دیگری را به ما می‌دهد و اگر با حساب زمان در خورشید تطبیق دهیم باز راز دیگری را به ما می‌دهد. خداوند آیات مربوط به محاسبات [زمان] را منحصر به یک جرم آسمانی نکرده است و هر جرمی حسابی جدا دارد. هم خورشید هم ماه و یا سیاره سقر....
به هر صورت، نمی‌خواهم اسرار حساب را در کتاب که حول دَوَران اجرام آسمانی است، موشکافی کرده و در آنها خوض کنم تا دنبال موعد نزول عذاب نگردید و منتظر نشوید تا سیاره سقر را [که سیاره دهم می‌نامید] ببینید و بعد مهدی منتظر را تصدیق کنید. موعد آمدن سیاره‌ای که با نام سیاره دهم می‌شناسید نزدیک شده است و بشریت همچنان از ذکرشان [قرآن عظیم] روگردان هستند و خواهند دانست بازگشتشان به کجاست [اشاره به آیه کریمه سوره الشعراء: ....وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ﴿٢٢٧﴾] این ذکر محفوظ از تحریف بیش از ۱۴۰۰ سال قبل از برانگیخته شدن مهدی منتظر در دست آنان است و از آن پیروی نمی‌کنند و تمام بشریت از این کتاب باخبر شده‌اند و پیرو آن نشدند و همچنان نسبت به آن شک دارند، تا خداوند با عذابی که از سیاره عذاب نازل می‌شود گرفتارشان کند...
وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني
اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 30-11-2024 07:27 AM